هر کس در زندگی یک هدفی را دنبال می کند و برای رسیدن به آن از هیچ گونه تلاشی فرو گذار نخواهد بود یکی از مواردی که موجب می شود فرد به اهداف خود نزدیک شود و به نوعی راه میانبر محسوب می شود نماز اول وقت می‌باشد خواندن نماز در اول وقت از جمله مواردی است که توسط بسیاری از بزرگان دینی به خصوص ائمه اطهار سفارش شده است که سبب خیرات و برکاتی خواهد بود و اگر به اوقات نماز اهمیت دهیم و خواندن نماز را به تاخیر نیندازیم قطعا متوجه خواهیم شد که چرا باید نماز اول وقت بخوانیم. 

احادیث ذکر شده از ائمه اطهار (ع) در خصوص نماز اول وقت:

1. یکی از اصحاب امام صادق (ع) به آن حضرت عرض کرد: یا ابا عبد اللَّه! مرا از بهترین وقت براى خواندن نماز صبح آگاه فرما. امام (ع) فرمود: هنگام طلوع فجر؛ زیرا خداوند مى‏فرماید: «به تحقیق که قرآن فجر مشهود است»؛ یعنى، نماز صبح را هم فرشتگان روز و هم فرشتگان شب مشاهده می­کنند. پس اگر بنده‏اى نماز صبح خود را به هنگام طلوع فجر بخواند، ثواب آن دو بار در نامه اعمال او نوشته مى‏شود، هم فرشتگان روز مى‏نویسند و هم فرشتگان شب.

2. حضرت موسى بن جعفر (ع): «[عطر] نمازهاى واجب که در اول وقت و با آداب و حدود مخصوص به خود خوانده مى‏شوند، از برگ­ها و ساقه‏هاى نو رسیده و شاداب و با طراوت آسخوشبوتر است. پس بر شما است که نماز [واجب] را در اول وقت آن بجاى آورید».

3. زُراره از امام باقر (ع) می پرسد: خداوند کار شما را به صلاح آورد، اداى نمازها در اول وقت آن بهتر است، یا در وسط وقت، یا در آخر وقت؟ امام (ع) فرمود: در اول وقت. رسول خدا (ص) فرمود: «خداوند عزّ و جلّ، کارهاى نیک را موقعى دوست دارد که در انجام آن تعجیل شود».

4. امام صادق (ع): «هر که نمازهاى واجب را در اول وقت بخواند و درست ادا کند، فرشته آن را پاک و درخشان به آسمان رساند و آن نماز فریاد زند خدا تو را حفظ کند چنانچه حفظم کردی و تو را به خدا سپارم چنانچه مرا به فرشته‏اى کریم سپردى و هر که بدون عذر بعد از وقتش، آن را بدون دقت و ارتباط معنوی لازم بخواند، فرشته آن را سیاه و تاریک بالا برد و آن نماز فریاد کشد خدا ضایعت کند چنانچه ضایعم کردى و رعایتت نکند چنانچه رعایتم نکردى...».

علمای بزرگ هم با توجه به این احادیث مردم را سفارش به انجام نماز در اول وقت نموده و آن را از اصول مهمّ سیر و سلوک و قُرب به سوی خدا و کمال انسانی دانسته اند.

نتیجه: بر اساس روایات از ائمه اطهار (ع) و سفارش علما پسندیده این است که انسان اگر عذر شرعی نداشته باشد، نماز را در اول وقت آن بجا آورد تا مشمول آثار و ثواب آن شود.

یکی از نکته ها در مراتب و محافظت از نماز، ادای نماز در وقت آن است. نماز را از وقت فضیلت خود به تأخیر انداخت یا به طوری که قضا شود.

عارف بزرگوار، عالم ربانی، جناب شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، می فرماید:

اگر آدمی یک اربعین (چهل روز) به ریاضت بپردازد، اما یک نماز صبح از او قضا شود، همه عبادت های آن چهل روز به باد خواهد رفت. من در تمام عمر خود، تنها یک روز، نماز صبحم قضا شد. پسر بچه ای داشتم که شب آن روز از دست رفت سحرگاه به من گفتند که این مصیبت، به علت فوت نماز صبح، مستحق شده ای، اکنون اگر شبی تهجدم ترک گردد، صبح آن شب انتظار بلایی می کشم.

اگر انسان نماز را در وقت خود به جای آورد و امور دنیا را به خاطر اقامه نماز ترک کند، خداوند او را کمک می کند. نمونه آن، واقعه زیر است:

علامه سید محسن جبل عاملی، از علمای بزرگ شیعه، نقل می کند: جوانی از آن آشنایان ما برای تحصیل به آمریکا رفته بود. روزی نامه ای از او به دستم رسید که این خاطره جالب را برایم نوشته بود:

چند روز پیش، امتحان داشتیم، امتحان را به صورت جداگانه و نوبتی از افراد می گرفتند. نشسته بودیم، اما امتحان طول کشید و هنوز نوبت به من نرسیده بود که وقت نماز شد. دیدم اگر بنشینم نماز فوت می شود. امتحان هم مهم بود، از جا حرکت کردم که بروم نماز بخوانم، کسانی که آن جا بودند. پرسیدند: کجا می روی؟ چیزی نمانده که نوبت تو برسد. گفتم: من یک تکلیف دینی دارم وقتش می گذرد، گفتند: امتحان هم وقتش می گذرد، اگر این جلسه برگزار شود دیگر جلسه ای تشکیل نخواهند داد و هرگز هیئت ممتحنه برای تو جلسه خصوصی تشکیل نمی دهند. گفتم: هر چه باداباد، من از تکلیف دینی خود صرفنظر نمی کنم و بالاخره رفتم. هیئت ممتحنه متوجه شده بودند که من به اندازه ادای یک وظیفه دینی غیبت کرده ام و گفتند: چون این شخص در وظیفه خود جدی است روا نیست او را معطل بگذاریم، لذا برای قدردانی از این عمل باید جلسه ای خصوصی برایش تشکیل دهیم. جلسه را تشکیل دادند و من در امتحان قبول شدم. .

از صاحب دلی حکایت شده است که روزی به یاران می گفت: اگر بین ورود به بهشت و دو رکعت نماز، مرا مخیر کنند، من آن دو رکعت نماز را بر می گزینم، پرسیدند: چرا؟ گفت: از آن رو که من در بهشت به حظ خویش مشغولم و در آن دو رکعت به گزاردن حق مولایم، این دو را نمی توان با هم قیاس کرد؟

آیه الله العظمی بهجت می فرمود: «بعضی از علما با سفارش به نماز اول وقت و یا نماز شب، زندگی و آینده فرزندانشان را تأمین می کردند.»

باز ایشان می فرمود: «آقایی را دیدم که اهل مراقبه بود، هرگاه نماز مغرب را به اندازه ای که هوا تاریک شود به تأخیر می انداخت ناراحت می شد، یا اگر برای وضوی نماز شب موفق نمی شد و یا وقتی حیوانات به او حمله می کردند، می گفت: این حیوانات می گویند چرا نماز را به تأخیر انداختی.»

مرحوم علامه طباطبائی و آیه الله العظمی بهجت از عارف فرزانه آقای قاضی نقل می کردند که ایشان می فرمود: اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد، مرا لعن کند. درباره معنای روایت «و صلاه فی شغل» سؤال کردن ایشان پاسخ دادند که یعنی در وقت اشتغال به کار، نمازش را هم به موقع میخواند و خاطر شغل و کارش از نماز، منصرف نمی شود. کسی که از بازار و گرمی آن و کار در وقت نماز، دست بردارد. هرچند دیگران هم نماز می خوانند، ولی ممکن است تأخیر بیندازند و مواظب اول وقت و وقت فضیلت درک آن نباشند و از آنها فوت شود.

البته در مسائل دینی باید سنجیده و هوشیار عمل کرد و در تبلیغ ارزش ها همانند یک طبیب حاذق رفتار نمود تا مردم به معنویت، گرایش پیدا کنند؛ مثلا ای می خواهیم فرد تارک الصلاه را به نماز تشویق کنیم نباید یک باره، نماز اول وقت با نافله یا چیزهای دیگر را به او تحمیل کنیم بلکه در این مسیر باید «تدریجی» حرکت کنیم. آیه الله بهجت می فرمود: «مرد عربی برای من خدمت می کرد، خواستم در پاداش زحماتش، نصیحتی به او کنم، گفت: هر نصیحتی می خواهی بکن، فقط نگو نماز صبح بخوان! از قضا همان را می خواستم تذکر دهم. به او گفتم: هر وقت بیدار بودی یا توانستی بخوان.

باز ایشان این حکایت را نقل می کرد: «آقایی برای تبلیغ به یکی از مناطق رفته بود، ولی دیده بود که اصلا نماز نمی خوانند. به ذهنش رسید که چگونه آنها را نمازخوان کند، روزی به آنها گفت: هر کس در هر ماه یک بار نماز بخواند، من قول می دهم و ضمانت می کنم که نجات می یابد؟

مردم قبول کردند و در هر ماه یک بار نماز خواندند. بعد از مدتی از آنها درخواست کرده بود که هفته ای یک بار نماز بخوانند و بدین ترتیب، بعد از مدت گفته بود که در هر شبانه روز یک بار نماز بخوانند و سپس درخواست نموده بود که در هر روز یک بار نماز و در هر شب یک بار نماز بخوانند و همین طور پیش رفته بود و موفق شده بود آنان را به پنج بار خواندن در شبانه روز دعوت کند.

اگر ما باشیم میگوییم: چرا در مدت طولانی آنها را بی نماز نگاه داشت و حال آن که آن آقا آنها را بی نماز نکرد، بلکه آنها خودشان بی نماز بودند، ولی او توانست آنها را به خواندن یک نماز و سپس همه نمازها دعوت کند.»

در نگاه پیامبر اکرم (ص) نماز اول وقت، محبوب ترین کار نزد خداوند است.[1] حضرت می فرمودند: «هرگاه نماز در وقتش خوانده شود، به طرف آسمان بالا رود، درحالتی که همچو نور می درخشد و درهای آسمان برای آن نماز باز شود تا اینکه به عرش برسد. سپس برای نمازگزار شفاعت می کند و می گوید خدا حافظ تو باشد، آن گونه که در توجه و حفظ من کوشیدی.»[2]

حضرت رضا (ع) بر نماز اول وقت بسیار پای می فشردند و تأخیر آن را بدون عذر، روا نمی دانستند. ایشان می فرمودند:

أن لکل صلاة وقتین أول و آخر فأول الوقت رضوان الله و آخره عفو الله؛[3]

(بدان که هر نمازی دو وقت دارد: اول وقت و آخر وقت. اول وقت، خشنودی پروردگار و آخر آن بخشش خداوند است.)

در سیره امام رضا (ع) نیز پافشاری بر نماز اول وقت آشکار بود. روزی در خراسان و به هنگام نماز، امام (ع) به ابراهیم بن موسی فرمودند: «اذان بگو.» او از امام رخصت خواست تا همراهان نیز فرا رسند. حضرت فرمودند: «خدا تو را بیامرزد. نماز اول وقت را بدون عذر به تأخیر نینداز و اول وقت نماز را به پا دار.» بی درنگ، ابراهیم برخاست و اذان گفت و نماز اول وقت خوانده شد.[4]

این رویه، فراگیر و در هر زمان و مکان جاری بود و گفت وگوهای پرشور علمی و محافل ارشاد و وعظ نیز آن را مستثنا نمی کرد. یکی از نشست های مناظره و بحث امام رضا (ع) با عمران صابی در جریان بود. او از دانشمندان بزرگی بود که درباره توحید با امام رضا (ع) گفت وگو می کرد. در این جلسه که مأمون نیز حضور داشت، امام (ع) سؤال های عمران را با حوصله و متانت و بیان استدلال های روشن پاسخ می دادند و او را به سوی توحید و یگانگی خدا رهنمون می کردند. هنگامی که بحث و مناظره به اوج خود رسید، وقت نماز شد و حضرت رضا (ع) نگاهی به مأمون کردند و فرمودند:

الصّلاة قد حضرت؛

(وقت نماز فرا رسید.)

عمران صابی که به حقایقی دست یافته بود، از امام چنین درخواست کرد: «آقای من، گفت وگو و پاسخ های خویش را قطع نکن. دل من آماده پذیرش سخنان شماست.» حضرت رضا (ع) فرمودند: «نماز را می خوانیم و دوباره به گفت وگو ادامه می دهیم.» آنگاه امام و همراهان به اقامه نماز مشغول شدند و پس از نماز، حضرت به گفت وگو با عمران ادامه دادند.[5]

پی نوشت ها

[1] صدوق، خصال، ج 1، ص 78.

[2] ديلمى، ارشاد القلوب، ج 1، ص 190..

[3] فقه الرضا( ع)، ص 71.

[4] راوندى، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 338؛ بحار الأنوار، ج 49، ص 49.

[5] صدوق، التوحيد، ص 435..

منبع ؛ سایت گلدون